شهید سید رحیم هاشمی کرویی متولد سال 1346 از روستای کروکلای بابل می باشد.
پدرش سید نامدار بر اثر بیماری کلیه در دوران طفولیتش به رحمت خدا می رود و ایشان تحت سرپرستی مادر و برادران خویش از جمله غلامحسین و غلامحسن، بزرگ می شود. مادرش حلیمه پورتقی نام دارد که خود اهل زرگرمحله(زرگرشهر فعلی) می باشد و با صبر و تحمل و بردباری، به تربیت فرزندانش از جمله رحیم دو ساله همت می گماردتا در غیاب پدر، انسان های شایسته ای تحویل جامعه گردند. مادری با ایمان و با تقوا که آثارش در زندگی سایر فرزندانش از جمله سید رحیم آشکار شد.
هزینه کمر شکن زندگی با شغل کشاورزی بر روی زمین زراعی دیگران و بصورت نصفه کاری(زارع) توسط برادران بزرگتر از جمله غلامحسین تامین می شود. دوران کودکی سید رحیم که بسیار بازیگوش و در عین حال باب طبع دیگران بود به سرعت سپری می شود.
سید رحیم از پنج سالگی به همراه برادرزاده اش حسینعلی(فرزند غلامحسین) به مکتبخانه در بالاکروکلا(قاضی محله) می رود که در آنجا ناصر سالاری فیروزکوهی(ملاناصر) کودکان روستا را با قرآن و مسائل و احکام دینی آشنا می کند. یکسال برادرش غلامحسین بچه ها را با دوچرخه اش به مکتبخانه می برد تا اینکه در سن هفت سالگی در سال 1353 در دبستان سپاه دانش امین آباد آنانرا ثبت نام می کند و تا ششم ابتدایی برادرزاده و عمو که دوستی آنان ریشه دار می شود در آنجا به تحصیل می پردازند.
سید رحیم وضعیت علمی متوسطی داشت علاقه زیادی به تحصیل نداشت و در عین حال بسیار بازیگوش و پرتحرک بود.
در سن یازده سالگی یعنی در سال 1357 که انقلاب اسلامی کشورش شکل می گیرد ایشان نیز در همین راستا به همراه حمایت و هدایت برادر بزرگوارش غلامحسین به امر آگاه سازی مردم با پخش اعلامیه می پردازد و سید رحیم و سید حسینعلی عمویش در بابل فعالیت های انقلابی از جمله پخش اعلامیه را در دستور کار خود قرار می دهند.
جنب و جوش و علاقه زیاد سید رحیم به فعالیت های انقلابی و هیجانات ناشی از این کار ، آنهم در سن یازده سالگی روند رو به رشدی در زندگی اش ایجاد می کند. کار تا آنجا پیش می رود که یکبار از مرگ حتمی در گیرودار حرکت ها و فعالیت های انقلابی در بابل از دست گروهک ها نجات می یابد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تشکیل بسیج مستضعفین به فرمان بنیانگذار انقلاب اسلامی، عضو بسیج روستا می شود و فعالیت های بسیجی اش را با علاقه و نوآوری خاصی به مرحله انجام و بروز می رساند و در تشکیلات بسیج و انجمن اسلامی محل بسیار پرتوان ظاهر می شود.
سید رحیم دوره شش ساله دبستان را به پایان می برد و پا به دوره دبیرستان می گذارد. پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سید رحیم در سن پانزده سالگی یعنی در سال 1361 به همراه عده ای از دوستان و برادران بسیجی خود از جمله عمویش حسینعلی، که دوستان جداناشدنی هم هستند به طور داوطلبانه ثبت نام و راهی جبهه می شود تا در راستای دفاع از میهن اسلحه به دست گرفته و از تمامیت ارضی میهن شان دفاع و انقلاب اسلامی کشورشان را که با زحمات زیادی به دست آمده بود نگهداری و حفظ نمایند.
سید رحیم دوره آموزش نظامی را در چالوس پشت سر می گذارد و پس از آن وارد منطقه عملیاتی می شود. با مرخصی میانه خوبی ندارد و همواره سعی در حضور مثبت و تاثیرگذار در منطقه عملیاتی دارد.
سید رحیم در عملیات والفجر6 در منطقه دهلران در اسفندماه 1362 شرکت می جوید اما کسی یقین از شهادت او ندارد. به همین خاطر سید رحیم هاشمی کرویی شهید مفقودالاثر اعلام می شود.
خبر شهادت سید رحیم چند روز بعد به خانواده اش در روستا می رسد اما مادرش با شوک عجیبی روبرو می شود!!...... خبری از پیکر مطهر فرزندش نیست......
خانواده بر اساس سنت و آئین روستا مراسم بزرگداشت سوم، هفتم و چهلم شهید را در مسجد صاحب الزمان کروکلا برپا می کنند. 9 ماه از شهادت سید رحیم می گذرد تا اینکه خبر شهادت قطعی او به خانواده اش ابلاغ می گردد و سید رحیم هاشمی از این پس به عنوان شهید مفقودالجسد معرفی می گردد. تارخ شهادت 1362/12/2 اعلام می شود.
سیزده سال از خبر شهادت سید رحیم می گذرد و هشت سال از پایان جنگ تحمیلی که خبر پیدا شدن پیکر مطهر شهید، بر اساس پلاکش به گوش می رسد که پس اینهمه سال، استخوانی از او برجای مانده است و این استخوان های مطهر به آغوش خانواده و بویژه مادر چشم انتظارش باز می گردد تا مادر را از انتظار سیزده ساله رهایی دهد.
پیکر مطهر شهید سید رحیم هاشمی کرویی، در شهرستان بابل و در روستای ایمن آبادوکروکلا تشییع، و در مزار شهدای روستای کروکلا (زردکجار) کنار مسجد صاحب الزمان(عج) به خاک سپرده می شود.
دوباره مراسم ویژه شهید از جمله سوم، هفتم، چهلم و سالگرد شهید به خاطر رشادت هایش در روستا، برگزار می شود.
پدر و مادر شهید
باسپاس فراوان از: حاج سید غلامحسین هاشمی کرویی و پسرش سید حسینعلی